پاره تنم به تن دیگری رفتی!؟
عادتم را که میدانی!؟
چندشم میشود لباسی که به تن دیگری رفته بپوشم،
حرفهایم...
دلخوریهایم....
دلتنگیهایم.....
و تمام اشکهای من....
همه بمانند برای بعد....!
تنها به من بگو با او چگونه میگذرد؟
که با من نمیگذشت؟
دوباره میایی..؟
اینبار شیرینتر از قبل دروغ میبافی....
زیرکانه تر لبخند میزنه و دلبرانه تر ناز میکنی.....
اما....
بعداز رفتنت دلم مرد،
مدتهاست دیگر مغزم تصمیم میگیرد نه دلم... پس لوند و دلبرانه که هیچ...
عاشقانه و صادقانه هم که بیایی...
من دیگر نیستم!